جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    در زمینه فقه / مناسک حج / اسرار حج
    منزل اوّل: سير من الخلق الى الحقّ

    اين منزل خود داراى مراتب و مقاماتى است:

     توبه

    مهم‏تر از همه مراتب، توبه است. معناى توبه كه منزلِ اول سلوك است، رجوع از شيطان‌ها و طاغوت‌ها به سوى اللَّه، رجوع از خوى انسانى به نفس روحانى، رجوع از طبيعت به سوى روحانيت نفس، رجوع از هوا و هوس و نفس امّاره به معنويت و فضائل و تدارك گذشته‏ها است كه هيچ حقّى از خدا و از خلق بر ذمّه او باقى نماند. و از ميان مردم بيرون رود و احدى از او ناراضى نباشد جز شيطان. به اين ترتيب، حقيقت بنيادين مقام توبه، چيزى جُز «رو گرداندن» و «روكردن» نيست، سالك راه خدا، از موانع وصول به محبوب عبور كرده و روگردان مى‏شود و روى توجّه به جانب حضرت حق«جَلَّ‌‌جَلالُه» مى‏آورد و تمام فكر و نظر خويش را به سوى او معطوف مى‏دارد.

    نقطه آغاز در اين رجوع، تفكّر در تبعات و آثار وحشت‌انگيز گناهان و به اين وسيله، روشن كردن آتش ندامت در سينه و قلب است.

    و همين آتش پشيمانى و در پى آن احساس نقص و كاستى و فرو ريختن است كه برانگيزاننده‌ سالك براى سلوك و نقطه‌ عطف حركت سالكانه او به سوى كمال و مايه تحوّل و دردمندى اوست. اين است كه توبه را بدون ترديد، بايد آغاز زندگانى جديد، به شمار آورد.

     

    يقظه

     معناى يقظه توجّه، آگاهى و بيدارى است و در اين سفر عرفانى، يقظه به معناى توجّه به قدر و منزلت خانه خدا و حريم پاك اوست. توجّه به توفيقى كه پروردگار عالم به بنده خويش عنايت كرده است. توجّه به اين كه در اين مسافرت نبايد كسى يا چيزى او را مشغول كند.

    آگاهى از اين كه اگر حجّ یا عمره مقبولى انجام دهد به هدف و مقصود از خلقت انسان (مقام لقاء و عبوديت) خواهد رسيد. توجّه به انجام «بايدها» و «ارزش‏ها»؛ يعنى واجبات، و اجتناب از «نبايدها» و «ضدّ ارزش‏ها»؛ يعنى گناهان، و اين كه خداوند عمل گنهكاران را نمى‏پذيرد و قبولى تمامى اعمال وابسته به تقوا است؛

    «اِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقيِنَ» [1]

    همانا فقط و فقط، خداوند از پروا پيشگان مى‏پذيرد.

    و نيز توجّه و اهتمام به مستحبّات؛ به ويژه خدمت به همنوعان. و خلاصه آگاهى و توجّه به اين كه در اين مسافرت روحانى، همانند هر حال ديگرى، در محضر خداوند، پيغمبر اكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» و ائمه طاهرين«سلام الله علیهم» است؛

    «قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرى‌اللهُ عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» [2]

    بگو عمل كنيد، خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مى‏بينند.

     از اين رو، بنياد يقظه، بر محور توجّه و آگاهى است و اين بيدارى حيات آفرين است كه سالك و مسافر كوى دوست را براى مراتب و مقامات پسين آماده مى‏گرداند.

     

    تخليه

    پس از مقام توبه و يقظه، بايد در منزل اوّل به مرتبه «تخليه» صعود كند. مقام تخليه آن است كه دل را يكسره از صفات زشت و ناپسند و رذائل اخلاقى، خالى كند و ريشه‏هاى هرز صفات رذيله نظير؛ حسد، بخل، كبر، ريا، تملّق، شقاوت، جاه طلبى و ... را كه مايه تيره بختى و سيه روزى آدمى است، به آتش اراده و عزم بر تركِ اين رذائل، بسوزاند و زقّوم رذيلت‌هاى زشت را از سرزمين قلب خود به دستِ همّت بَركَند و آن را عرصه كشتِ گُلهاى با طراوت فضيلت‌هاى انسانى گرداند و بدين ترتيب از اين مرتبه، به مقام «تحليه» پا بگذارد.

     

    تحليه

    بنيادِ مرتبتِ «تحليه»، آراستن دل به خصائص زيبا و فضائل عاليه نظير؛ خير خواهى، سخاوت، گشاده دستى، تواضع، اخلاص، صداقت، رأفت، زهد و آزادگى از همه تعلّقات و ... است. سالك راه دوست بايد بكوشد تا خويشتن را به فضائل اخلاقى بيارايد و مهم‏تر از هر فضيلتى، ملكه خلوص و اخلاص در عمل است و در اين صورت است كه حجّ یا عمره وى، ابراهيمى خواهد بود:

    «اِنّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ حَنيفاً وَ ما اَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ» [3]

    من روى خويشتن به سوى آن كسى كردم كه آسمان‌ها و زمين را آفريد من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم.

    اگر زائران و سالكان در اين سفر عرفانى، نيّت خويش را خالص گردانند و هيچ يك از اغراض پست مادّى و دنيوى و حتى اغراض اخروى را در اين عمل شريف دخالت ندهند، بلكه توجّه خود را يكسره به جانب ميزبان و «صاحب البيت»  معطوف دارند و جز رضايت او را در نظر نياورند:

    «اِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْاَعْلى» [4]

    مگر جستن خشنودى پروردگار والاى خويش.

    آنگاه محصول تلاش خود را در خشنودى دوست، نظاره خواهند كرد:

    «وَ لَسَوفَ يَرْضَى» [5]

    و زود است كه خشنود شود.

    و چرا به اين خشنودى دست نيابند؟ كه رنگ خدا بهترين رنگ‌هاست:

     

    «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» [6]

    رنگ خدا و چه رنگى از رنگ خدا بهتر است؟

    البته اين متاع گرانبها بعد از گذر از ريشه كن نمودن رذيله ريا و تظاهر، در مقام تخليه به وسيله توجّه به عواقب سوء و نتايج شوم اين رذيله است كه به چنگ زائران مى‏افتد، توجّه به اين نكته‌ پر اهميّت كه رنگ ريا و تظاهر، آدمى را تا سر حدّ شرك ساقط مى‏كند:

    «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ» [7]

    همانند آن كسان نباشيد كه سرمست غرور و براى خودنمايى از ديار خويش بيرون آمدند، ديگران را از راه خدا باز داشتند و خدا به هر كارى كه مى‏كنند، احاطه دارد.

    تجليه

    سالك، پس از مقام تخليه و تحليه و مداومت و استمرار بر دو عنصر «عدالت» و «اخلاص»، مى‏بايد به وسيله‌ رياضات ديني به ويژه تداوم در تلاوت قرآن همراه با تفكّر در آن، دعا و تضرّع به درگاه خداوند متعال و توسّل و توجّه به پيشگاه اهل بيت «سلام الله علیهم»بالأخص مصداق حاضر ولايت محمّديّه، محوريّت عالم امكان، ولىّ اللَّه الاعظم(ارواحنا فداه) به مقام «تجليه» صعود كند.

    و حقيقت اين مقام بالاتر از آن است كه در تصوّر هر كسي آيد و اين مرتبتى است كه نصيب اولياى الهى مى‏شود. در اين مقام، قلب سالك به نور خدا منوّر مى‏شود:

    «وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشى بِهِ فِى النَّاسِ» [8]

    و نورى بر او قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود.

    تا در اين سفر مبارك در سايه‏بان الطاف حق بتواند به مقام عبوديت نائل گردد و بدين ترتيب ارزش‏ها را از ضدّ ارزش‏ها و ارزشمندان را از دون قيمتان و پاكان را از ناپاكان و خواست‌هاى تعالى بخش خدا را از خواهش‌هاى ذلّت آفرين نفس و هوا و هوس، تميز دهد؛

    «اِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً» [9]

    اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‏اى براى جدايى حق از باطل قرار مى‏دهد.

    تجلّى انوار الهى با قلب سالك، نه آن مى‏كند كه در گفت و شنود آوريم، تنها بايد به آن مرتبت رسيد تا طعم شيرين و روح افزاى آن را چشيد.

    مجموع اين مقامات پنج گانه منزل اوّل، در كلام بلند و ارجمند امام صادق«سلام الله علیه» جلوه‏گر و نمايان است:

    «اِذا أَرَدْتََّ الْحَجَّ فَجَرِّدْ قَلْبَكَ ِللَّهِ جل جلاله مِنْ قَبْلِ عَزْمِكَ مِنْ كُلِّ شاغِلٍ وَ حَجْبِ كُلِّ حاجِبٍ وَ فَوِّضْ اُمُورَكَ كُلَّها اِلى خالِقِكَ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ فى جَميعِ ما يَظْهَرُ مِنْ حَرَكاتِكَ وَ سَكَناتِكَ، وَ سَلِّمْ لِقَضائِهِ وَ حُكْمِهِ وَ قَدَرِهِ وَ دَعِ الدُّنْيا وَ الراحَةَ وَ الْخَلْقَ وَ أخرج مِنْ حُقُوقٍ تَلْزِمُكَ مِنْ جَهَةِ الْمَخْلُوقينَ وَ لاتَعْتَمِدْ عَلى زادِكَ وَ راحَتِكَ وَ اَصْحابِكَ وَ قُوَّتِكَ وَ شَبابِكَ وَ مالِكَ، فَاِنَّ مَنِ ادَّعى رِضَا اللَّهِ وَ اعْتَمَدَ عَلى شَىْ‏ءٍ صَيَّرَهُ عَلَيْهِ عَدُوّاً وَ وَبالاً لِيَعْلَمَ اَنَّهُ لَيْسَ لَهُ قُوَّةٌ وَ لا حيلَةٌ وَ لا لِأَحَدٍ اِلّا بِعِصْمَةِ اللَّهِ تَعالى وَ تَوفيقِهِ، وَ اسْتَعِدَّ اسْتِعْدادَ مَنْ لايَرجُو الرُّجُوعَ وَ اَحْسِنِ الصُّحْبَةَ وَ راعِ اَوقاتِ فَرائِضِ اللَّهِ وَ سُنَنِ نَبِيِّهِ صَلَّى‌الله‌عَلَيهِ‌وَآلِهِ‌وسلم وَ ما يَجِبُ عَلَيْكَ مِنَ الأَْدَبِ وَ الْاِحْتِمـالِ وَ الصّـَبْرِ وَ الشُّكـْرِ وَ الشَّـفَقَةِ وَ السَّخاءِ وَ ايثارِ الزَّادِ عَلى دَوامِ الأَْوقاتِ» [10]

    هر گاه خواستى حجّ به جاى آورى، پس قلب خود را پيش از آغاز عمل از هر گونه مشغول كننده و مانع و حاجب، براى خداى متعال بر كنار كن و جريان امور خويش را به خداوند واگذار و در تمام حركات و سكنات خود، خالق خويش را وكيل قرار ده و در برابر فرمان و حكم و تقدير او، مطيع و تسليم باش و دنيا و آسودگى و مردمان را رها كن و خود را از حقوق مردم خارج كن( تا مردم از تو طلبكار و ناراضى نباشند) و (در اين راه) به زاد و توشه و ياران و توانايى و جوانى و ثروت خود اعتماد مكن؛ زيرا آن كس كه دعوى مقام رضا و تسليم الهى كند و با اين حال به چيز ديگرى اعتماد كند، خداوند همان چيز را دشمن و موجب ضرر و وبال او مى‏گرداند، تا او بفهمد و بداند كه نه او و نه هيچ كس را قدرت و تدبيرى نيست مگر به عصمت و توفيق اعطا شده از جانب خداوند. و (در اين سفر) به اندازه‏اى خود را آماده و مستعدّ كن كه گويا اميد مراجعت براى تو نيست و در مصاحبت و رفاقت و همراهى با ديگران، خوشرفتار و نيكو كردار باش و پيوسته اوقات، واجبات الهی و سنن رسول محمّدى‏«صلی الله علیه و آله و سلم» را و آنچه بر تو واجب است از آداب عرفى و تحمّل و بردبارى در برابر ناراحتي‌ها و ابتلائات و شكر نعمت‌هاى خداوندى و گشاده دستى و بخشش، مراعات نما.

    از امام صادق‏«سلام الله علیه» در ادامه‌ اين روايت، بيانات گهربارى نقل شده كه در منازل بعدى از آن سود خواهيم جُست.

     

     

    پی نوشت ها:

    [1]. مائده/27

    [2]. توبه/105

    [3]. انعام/79

    [4]. لیل/20

    [5]. لیل/21

    [6]. بقره/138

    [7]. انفال/47

    [8]. انعام/122

    [9]. انفال/29

    [10]. مصباح الشّريعه، باب22

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365